هنر و ...

آخرین مطالب
  • ۱۴ دی ۹۴ ، ۱۶:۳۶ مرگ من ( دکلمه )
  • ۱۴ فروردين ۹۳ ، ۱۸:۳۶ طبیعت
  • ۲۹ دی ۹۲ ، ۰۱:۰۲ فراموش‌ کرده‌ بودم‌.....!
  • ۲۷ دی ۹۲ ، ۱۴:۱۵ سنگ آتشین
  • ۲۶ دی ۹۲ ، ۰۰:۲۹ رنگ عشق ... !



  • ۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ما حق داریم در تجلای تو دست از ترنج نشناسیم» ثبت شده است


    هنوز ما نبودیم که آشنایت بودیم
    هنوز نخواسته بودیم که تو را خواسته بودیم

    هنوز کلام نمیدانستیم
    و در فراق تو میگرستیم

     ما به پای تو نالیدیم
    و در پای تو بالیدیم

     پیچکی در پای درخت استواری
    شاخ و برگی بر دستان سرو بیداری

    ای بیدها گیسو بیفشانید
     و به دست باد بسپارید

     ای سروها سر بر خاک بسایید
    و بر این راه بر آیید

     آب بر راه زنید
     طعنه بر ماه زنید

     مَه من می آید .


     آن خطوط پیشانی آن زلف های عنبرین
     آن نرگس مست آن محراب ابرو

     آن گلگونه ها آن چاه زنخدان  آن لاله لبها
    آن محاسن خضاب شده در حنای نور

    آن چهره رحمانی
     آن نگاه آسمانی

     آن غمزه های نهانی
     و آن جلوه های عیانی

     تو را از همه آنچه دیده ایم در خیال و آورده ای در مقال تمیز میدهد

    این یا ایها العزیز خدای را که تعارف نیست
    ما حق داریم در تجلای تو دست از ترنج نشناسیم

     تو سزاوار ترینی بر این خطا
    سوگند به تو که ما تو را برتر از عزیز مصر یافتیم

     ما تو را در هرقنوت خوانده ایم
     ما در غروب جمعه با تو بغض کرده ایم

    ما پای در سفر کوی تو گذارده ایم
     ما بی تو سینه چاک کرده ایم

    به بیابان زده ایم  برهنه پا بر پهنه صحرا دویده ایم
     با تو در سوز سرمای نیمه شب نجوا کرده ایم

    ومنظومه آسمان بر این همه گواه ماست
     ما را از گل تو آفریده اند ولی هنوز از آب و گل بلا بیرون نیامده ایم

     پس نفخه ای در ما بدم و به مقام مِنّایمان شرافت ده

    مه من می آید


    چاه زنخدان = گودیِ چانه

    خضاب شده= رنگ شده

    مقام مِنا = منا اهل البیت علیه السلام






    hadi __
    ۰۵ بهمن ۹۱ ، ۱۷:۲۷ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱ نظر